اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ۱۴ سری کتاب کمیک Batman/Superman بتمن سوپرمن را برای شما فاش کند. . . . جدیدترین و آخرین دشمن بتمن و سوپرمن، کسی است که خودشان آن را خلق کردهاند. این دشمن، در حقیقت یک برنامه است و برای این طراحی شده که ذهن شرورها […]
اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ۱۴ سری کتاب کمیک Batman/Superman بتمن سوپرمن را برای شما فاش کند.
.
.
.
جدیدترین و آخرین دشمن بتمن و سوپرمن، کسی است که خودشان آن را خلق کردهاند. این دشمن، در حقیقت یک برنامه است و برای این طراحی شده که ذهن شرورها را درک کند تا بهتر بتواند با آنها مبارزه و آنها را شکست دهد. اما متاسفانه این برنامه توسط یک ویروس مخصوص برینیاک، آلوده شده است. در نتیجه، این ربات سرکش میشود و براساس پروفایلهای شرورانهای که بتمن ایجاد کرده است، رباتهای دیگر را آزاد میکند. اما این برنامه تنها با کنترل کردن یک ارتش راضی نمیشد بلکه او دوست داشت تا هدف مهم و اصلی خودش را بهصورت کامل محقق کند. او یک بدن برای خودش ساخت و تبدیل به نسخه جدید کاپوزیک بتمن و سوپرمن شد.
اما بتمن بعد از متوقف کردن او، با وجود جرم و جنایتهایی که انجام داده بود، تصمیم گرفت که یک شانس دوباره به او بدهد تا او هدف نهایی خودش را برای متوقف کردن جرم و جنایت، محقق کند. کامپوزیت، خالقین خود را درحالیکه توسط یک ارتش از رباتها محاصره شده بودند، روی ماه رها کرد. سوپرمن از دید تلسکوپی خود استفاده کرد و متوجه شد که او در حال فرود آمدن در مترو پلیس است. سوپرمن به این نتیجه رسید که کامپوزیت در تلاش است تا تبدیل به یک «شرور» شود؛ آن هم با فرو بردن شهر در ترس و وحشت؛ البته اگر نخواهد آن را بهصورت کامل از بین ببرد. سوپرمن هم هیچ چارهای نداشت جز اینکه دوستان خود را همانجا رها کند و به سمت مترو پلیس برود.
سرانجام بتمن، بت وومن و استیل آنجا ماندند تا با ارتشی از رباتها مقابله کنند. استیل از این اتفاق بهعنوان فرصتی استفاده کرد و با استفاده از یک اختلالگر، بهصورت موقت رباتها را غیرفعال کرد. همین کار این فرصت را در اختیار او و بتمن قرار داد تا برنامه کامپوزیت را هک کنند و وارد شوند. بتمن به این نتیجه رسید که کامپوزیت واقعا یک فرد شرور نبود. او به این دلیل سردرگم شده بود و این رفتار را نشان میداد، زیرا اصلا هدف اصلیاش را درک نمیکرد. بتمن که تجربه بزرگ کردن چندین کودک را داشت، متوجه شد که تنها راه برای متوقف کرد کامپوزیت این است که خیلی راحت با او صحبت کنند. بنابراین بت وومن با ارتش رباتی درگیر شد تا استیل بتواند تصویر بتمن را وارد دنیای دیجیتال بکند.
روی سیاره زمین، سوپرمن در تلاش بود تا جلوی کامپوزیت را بگیرد که به شهروندان بیشتری آسیب وارد نکند. سوپرمن تلاش کرد تا کامپوزیت را متقاعد کند که تبدیل به یک شرور شدن، هدف اصلی و نهایی او نیست؛ اگر هم بود، نابود کردن مترو پلیس کمک نمیکرد تا او به هدفش دست پیدا کند. کامپوزیت که با این موضوع موافق بود، به سوپرمن حمله کرد. او اعتقاد داشت که این کار، به او کمک میکرد تا واقعا متوجه شود که تبدیل شدن به یک شرور واقعی یعنی چه. زمانیکه سوپرمن و این ربات با یکدیگر درگیر شده بودند، بتمن وارد دامنه دیجیتالی کامپوزیت شد. کامپوزیت که اصلا از این حضور خوشحال نشده بود، در مقابل بتمن ظاهر شد.
کامپوزیت توضیح داد که بتمن نمیتواند حواس او را از مبارزهاش با سوپرمن پرت کند. اما بتمن به آنجا نیامده بود که حواس کامپوزیت را پرت کند با حتی سیستم او را هک کند. او فقط یک سؤال از کامپوزیت پرسید: «تو چطور میتوانی خودت را متوقف کنی؟» او در ادامه توضیح داد که کامپوزیت به این منظور خلق شده بود که شرورها را درک کند تا بتواند جلوی آنها را بگیرد. نه اینکه تبدیل به آنها یا شرورتر از آنها بشود. مشخصات شرورها، تنها چیزهایی نبودند که در آن سیستم ذخیره شدند. بتمن و سوپرمن هم مشخصات خودشان را بارگذاری کرده بودند. آنها امیدوار بودند که با انجام این کار، بهترین خودشان را در اختیار کامپوزیت قرار دهند تا از تولید شدن یک Brother Eye جلوگیری کنند.
سوپرمن مقداری به این تهاجم و حمله وجود اضافه کرد و کامپوزیت را مجبور کرد تا بهدنبال انگیزه و هدفی بگردد که در وجودش پیدا نمیشد؛ برعکس تمام شرورهایی که مشخصات آنها در سیستم اضافه شده بود. حمله ترکیبی که به هدف این برنامه انجام شده بود، سرانجام باعث شد تا کامپوزیت تحت فشار قرار بگیرد. او به واسطه همین تهاجم متوجه شد تنها چیزی که او واقعا دوست داشت به آن برسد، این بود تا کاری کند که خالقینش به او افتخار کنند. به همین ترتیب هم کامپوزیت به این نتیجه رسید که تمام کارهایی که انجام میداد، دقیقا خلاف هدفی که داشت، بودند. از همین رو خاموش کرد را تنها گزینه مقابل خود دید.
زمانیکه سیستم خراب شد، استیل موفق شد که آن را بارگیری کند و آن را به یک محفظه امین و ایزوله ببرد تا آنجا آن را نگهداری کند. او با انجام این کار، زندگی کامپوزیت را نجات داد و فرصتی را به وجود آورد که در آینده دوباره زنده شود. زمانیکه بتمن از دنیای دیجیتالی بازگشت، برنامه را روی یک رایانه قدیمی بارگذاری کرد. هیچ ارتباطی بین او و اینترنت وجود نداشت و هیچ فرصتی را برای این برنامه قرار نداد که بتواند فرار کند؛ اما در عین حال هم این رایانه یک زندان نبود. در نظر بتمن، این برنامه به یک سطح از درک و حساسیت رسیده بود؛ بنابراین لیاقت این را داشت که یک فرصت دوباره بهدست بیاورد تا بتواند معنی زندگی و وجود خودش را پیدا کند. کامپوزیت حالا یک هدف قهرمانانه برای زندگی خودش در نظر گرفته بود. او از خالقین خود تقلید میکرد و لذت را در متوقف کردن جرم و جنایت پیدا کرده بود.