این روزها، اکثر مردم مطمئنا به نفرین های ماوراءالطبیعه باور ندارند؛ اما شنیدن واژهی « نفرین » در رسانهها حاکی از آن است که هنوزهم بسیارند کسانی که به این مسائل باور دارند. از دیدگاه علمی، نفرین توضیحات منطقی دارد که بهخوبی روشن میکند چرا بسیاری قدرتهای ماوراءالطبیعه را دلیل بدبیاریها و اتفاقات ناگوار زندگی […]
این روزها، اکثر مردم مطمئنا به نفرین های ماوراءالطبیعه باور ندارند؛ اما شنیدن واژهی « نفرین » در رسانهها حاکی از آن است که هنوزهم بسیارند کسانی که به این مسائل باور دارند. از دیدگاه علمی، نفرین توضیحات منطقی دارد که بهخوبی روشن میکند چرا بسیاری قدرتهای ماوراءالطبیعه را دلیل بدبیاریها و اتفاقات ناگوار زندگی خود میدانند.
بهعنوان مثال، اعتقاد به نفرین میتواند ناشی از شیوهی تفکر فرد باشد. دانیل کانمن، روانشناس آمریکایی، در یکی از نظریههای خود دو حالت مختلف تصمیمگیری را شرح داده است: ۱. «تصمیمگیری سیستم ۱» که خودکار و سریع و عمدتا بهصورت ناخودآگاه انجام میگیرد و بهطبع شهودی و مستعد تعصبات و خطاهای سیستماتیک است؛ ۲. «سیستم تصمیمگیری ۲» که کنترلشده و کُند و منطقی است. بنابراین، شاید کسانی که به نفرین باور دارند، درنتیجهی غلبهی سیستم تصمیمگیری ۱ بر طرزفکر خود به چنین ذهنیتی رسیدند.
باور به نفرین ممکن است ناشی از تمایل باطنی فرد به درک جهان پیرامون و توضیح مسائل توضیحناپذیر باشد. چرا برخی ادعا میکنند چهرهای یا شکلی آشنا را در ابرها یا کوهها یا سنگها دیدهاند. ذهن ما تمایل دارد الگوهای آشنا را از میان الگوهای ناآشنا بیرون بکشد که در روانشناسی به آن آپوفنیا (Apophenia) گفته میشود. همین پدیدهی روانشناسی باعث میشود فرد رویدادهای تصادفی را به بدبیاریهای خود پیوند بزند و آنها را به نفرین نسبت دهد و بهجای آن، بخت و اقبال و خطای انسانی را کاملا نادیده بگیرد.
در این تصور ابر میبینید یا اژدها؟
کسانی که به نفرین باور دارند، ممکن است مستعد پذیرش «اثر بارنوم» یا «اثر فورر» نیز باشند. سرنخِ پدیدهی بارنوم را میتوانیم در توضیحها و ادعاهای کلی پیدا کنیم. مانند پیشبینی سقوط هواپیما یا مرگ فردی مشهور و همین بخشی از دلیل باور مردم به این گونه ادعاها است. اثر بارنوم پدیدهای رایج است که حداقل در قالب فالهای مجلات سرگرمی احتمالا به آن برخوردهاید که براساس آن، فرد تمایل دارد توصیفات کلی و مبهم را بهعنوان ویژگیها و خصوصیاتی کاملا شخصی بپذیرد.
طالعبینها و فالگیرها اغلب این ترفند روانشناسی را برای متقاعدکردن قربانیان بهکار میبرند. ازآنجاکه این توصیفات بسیار مبهم و کلی هستند، هر فرد در آن بهدنبال ارتباطاتی میگردد و معمولا هم موفق میشود سرنخهایی از زندگی و شخصیت خود را در آن پیدا کند. دربارهی نفرین، فرد ممکن است تمایل داشته باشد بدبیاریهای خود را به نفرین نسبت دهد. باور به نفرین اغلب با سایر تمایلات روانشناختی تقویت میشود. کسانی که به نفـرین باور دارند، ممکن است بهدنبال شواهدی برای تأیید بدبیاری خود و نادیدهگرفتن اطلاعات ضدونقیض باشند. این تعصب خودمحققشده روایات منسجم، اما بهلحاظ منطقی، متناقضی بهوجود میآورد که از فرض نیروهای ماوراءالطبیعه پشتیبانی میکند.
بهعنوان مثال، این مسئله دربارهی نفرین توتعنخآمون صادق بود. نفرین این مقبرهی باستانی از آنجا ناشی میشد که بسیاری تصور میکردند هرکس وارد مقبرهی فرعون مصر شود، براثر نفرین فراعنه میمیرد. البته در زمان حفاریها در مقبرهی توتعنخآمون، برای باستانشناسان اتفاق بدی رخ نمیداد؛ اما درنتیجهی پوشش رسانهای گسترده نفرین فراعنه در مطبوعات و روزنامههای آن زمان، تمام مرگومیرها و بدبیاریهای تیم باستانشناسی به این نفرین نسبت داده شد. به همین ترتیب، فیلمهایی مانند «پولترگایست» (Poltergeist) و طالع نحس» (The Omen) نیز بهمرور به نفرین خود مشهور شدند.
مقبرهی توتعنخآمون که در زمان کشف در دههی ۱۹۲۰، موجب ترس و واهمهی مردم از نفرین فراعنه شده بود.
قدرت نفرین روی فرد، در باور به صحت آن ریشه دارد. این امر غالبا ناشی از کانون کنترل بیرونی است؛ جایی که فرد تصور میکند نمیتواند بر رویدادهای خارجی اثر بگذارد. درمقابل، کانون کنترل درونی هست که فرد باور دارد میتواند بر مسائل و رویدادهای خارجی تسلط پیدا کند. روانشناسان از کانون کنترل بیرونی بهعنوان «تفکر جادویی» نیز یاد میکنند. علاوهبراین، اعتقاد به نفرین با خصوصیات شخصیتی خاصی نیز همراه است؛ بهویژه با میزان تحمل ابهام و روانرنجوری. تحمل ابهام سطحی است که فرد میتواند با قطعیتنداشتن امور مقابله کند. افرادی که تحمل ابهام کمی دارند، بهسرعت بهدنبال نتیجهگیری از امور و رویدادهای رخداده هستند. همین عامل میتواند به پذیرش آشفته و شتابزدهی اطلاعات منجر شود. درعینحال، روانرنجوری نیز میتواند به نگرانی و بدگمانی دربارهی نفـرین کمک کند.
در موارد شدید، باور به نفرین میتواند موجب تضعیف اعتمادبهنفس و متعاقبا موفقیت فرد شود. روانشناسان از این پدیده بهعنوان «پیشگویی خودمحققکننده» یاد میکنند. باور فرد به نفرین موجب پذیرش اجتنابناپذیر بدبیاری میشود. درواقع، صرفا فرض بدبیاری هم میتواند نتایج منفی بههمراه داشته باشد؛ مبحثی که در روانشناسی به آن «اثر دارونما» (Nocebo Effect) گفته میشود. تأثیر نفرین از ریشههای فرهنگی نیز سرچشمه میگیرد و مشخصا مفهوم نفرین ازطریق آموزش و روایتهای اجتماعی بهمرور در ذهن تهنشین میشود؛ درنتیجه، نفرین ازنظر فرهنگی پذیرفتنی و در برخی موارد باورپذیر میشود. بهعنوان مثال، «چشمزخم» در سراسر جهان سنتی دیرینه دارد. باور به چشمزخم از آنجا ناشی میشود فردی که به موفقیت بزرگ رسیده، همواره حسادت اطرافیانش را برمیانگیزد و اثر این پدیده نیز در بدبیاریای بازنمود پیدا میکند که میتواند اقبال فرد را بهمخاطره بیندازد.
ازنظر اجتماعی، پوشش رسانهای نفرین میتواند باور به آن را القا کند. آخرین نمونه، «چالش مومو» (Momo Challenge) است. در این چالش که ازطریق واتساپ و سایر شبکههای اجتماعی بهطور گستردهای پخش شد، به فرد از طرف شخصی بهنام مومو پیامی حاوی دستورالعملهایی برای انجام کارهای خطرناک داده میشد. اگر گیرندهی پیام نمیتوانست این دستورالعملها را رعایت کند، باید منتظر عواقب ناگواری میبود. با وجود اینکه صدمات واقعی این میم اینترنتی هیچگاه اثبات نشد، موجب اضطراب شدید کودکان و والدین شد.
شواهد علمی برای اثبات ریشهی ماوراءالطبیعه نفرین وجود ندارد؛ اما همانطورکه اشاره شد، نفرین میتواند تأثیر روانشناختی نیرومندی روی فرد بگذارد. اعتقاد به نفـرین میتواند موجب تصعیف قدرت تصمیمگیری و اعتمادبهنفس و سلب آرامش فرد شود. در موارد شدید، نفرین میتواند به بروز ذهنیتهای غیرعادی کمک کند و از قدرت تفکر انتقادی بکاهد و باعث بروز رفتارهای عجیب و غیرعادی در فرد شود.